شعرهای بنیامین جوادی

احساس می کنم هر روز می میرم و فردا کسی با توطئه ای زنده ام می کند ...

شعرهای بنیامین جوادی

احساس می کنم هر روز می میرم و فردا کسی با توطئه ای زنده ام می کند ...

آه

 

اینبار نیز بغضت را فرو بر و خاموشی گیر

 

ذات تو با درد آشناست ...

 

خسرو شکیبایی روحت شاد

 

یادت گرامی ...

 

دستت رو شده

 

تازه واسه ام رو شده ، بهونه هات دروغه

 

ما کی باشیم وقتی که ، دور و برت شلوغه

 

کاشکی بهم می گفتی ، دیگه دلت باهام نیس

 

توی چشات حسرت ، رفتن پا به پام نیس

 

دیگه آخه چه جوری ، دیوونه تو باشم

 

قطرۀ اشک شوقی ، رو گونۀ تو باشم

 

هیچ گله ای نیس از این، دنیای نامهربون

 

وقتی دوسم نداری ، دیگه نمی گم بمون

 

دل کندن از تو سخته ، اما خودت می خواستی

 

ازبغض چشمام بخون ، میگن مستی و راستی

 

نه راه پیش دارم من ، نه راهی که پس برم

 

می ترسم از عشق تو ، بسوزم از دس برم .