شعرهای بنیامین جوادی

احساس می کنم هر روز می میرم و فردا کسی با توطئه ای زنده ام می کند ...

شعرهای بنیامین جوادی

احساس می کنم هر روز می میرم و فردا کسی با توطئه ای زنده ام می کند ...

« خودکشی »

 

چله نشین دردم تو این اتاق نمناک

 

ساعت مرگ تو گوشم داره صدای تیک تاک

 

هیچی واسم مهم نیس نه خواهشت نه گریه ت

 

دیگه بریدم از درد تو های وهوی غربت

 

چه فایده داره عشقم سایه بشه سرِ رات

 

مثه برگ خزونی له بشه زیر پاهات

 

با سگ اگه می کردم اون همه مهربونی

 

پای منو می بوسید آی لعنتی می دونی ؟

 

می رم که گم شی در من ای نانجیب هرزه !

 

بذار جهنمی شم به زجر تو می ارزه

 

قرصای ناز و خوشکل از تو گلوم سر می خورد

 

خاطره های خوبم یکی یکی داش می مرد

 

نبض من آهسته تر بدون تو داش می زد

 

تو اون لحظه ی آخر یکی دَرو کاش می زد ...

 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
الهام یکشنبه 22 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:07 ق.ظ http://www.seda66.blogfa.com

سلام بنیامین جان

با اجازه من شما رو لینک کردم

می دونی دلم میخواد بیشتر دربارت بدونم

آخه واسه چی خودکشی دلم میخواد بدونم این سوز دل واسه چیه؟

نسیم ۷ساله سه‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:00 ق.ظ http://nasim7sale.blogfa.com

سلام خوبید؟ وبلاگ زیبا و جالبی دارین خوشحال میشم به کلبه ی آلوده ی مقدس هم سری بزنین.موفق و پیروز باشین.

الهام سه‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 02:32 ب.ظ http://www.seda66.blogfa.com

سلام دوست عزیز

من آپم اگه سر بزنی خوشحال میشم

غزال۱۳ جمعه 4 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:12 ب.ظ http://www.ghnf.blogsky.com

آخ که چقدر این شعر تو دوست دارم.عالیه خیلی قشنگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد