شعرهای بنیامین جوادی

احساس می کنم هر روز می میرم و فردا کسی با توطئه ای زنده ام می کند ...

شعرهای بنیامین جوادی

احساس می کنم هر روز می میرم و فردا کسی با توطئه ای زنده ام می کند ...

« سلول »

  

 

 چشمم را بسته اند،  

 حالا، 

 پنجره ای به دیوار باشد یا نباشد. 

 سه در چاری با خانه های حل نشده.  

 مردی میان ستونهای عمودی از قلم افتاده  

 و گوشواره هایی که افقی به سنگ سیاه  پیوند خورده اند.  

 چیزی برای از دست دادن نمانده است. 

 سلول به سلول، 

 چشم های مست،  

 مست های کور.

 

نظرات 15 + ارسال نظر
سهیلا پنج‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 05:37 ب.ظ http://www.soheilablog.blogfa.com

سلام
خیلی وبلاگ خوبی داری
ازت خوشم اومده
راستی اگه دوست داری آمارت را بالا ببری بیا توی وبلاگم

منتظرتم
قربانت
بازهم بهت سر میزنم.خیلی کارت بیسته
[نیشخند][قلب]

آیسودا پنج‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:01 ب.ظ http://www.irpersian.com

سلام
خیلی وبلاگ خوبی داری
اگه دوست داری امارت بالا بره بیا و سایتت را در موتور جستجوی ما ثبت کن!
برای اینکار کافیه سایت خودت را جستجو کنی آدرسشو! به همین راحتی!

. جمعه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:57 ق.ظ

...

حیان جمعه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 04:58 ب.ظ http://hassaneh.persianblog.ir/

دوست خوبم

خیلی خوشحالم که برگشتی

بایدمقاوم سبزبود

زندگی صبوری وعشق است فقط همین فقط وفقط.....

سلام جمعه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 05:17 ب.ظ http://bastakblog.blogfa.com

خوبی . آقا نمی بینیمت؟ ستاره سهیل شدی کچل! اتفاقی وبتو دیدم . زیباست هر چند از شعر و شاعری چیزی بارم نیست اما حس خوبی داره اینجا.
از تو و دیگران بیشتر انتظار میره برای ترویج مهربانی. بیشتر باش. بیشتر نزدیک شو . و به همان اندازه دورتر از زشتی ها. هرگز مباد تجلیل از ریا و تملق.
بیشتر باش . مهندس !
موفق باشی

پاییزی دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:03 ب.ظ http://faraz-mehr.blogfa.com

و من همیشه می سوزم

واقف سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:34 ب.ظ http://www.toolan.blogfa.com

شعرهات یه جورایی منو به یاددکتربراهنی می اندازه.
به وبلاگ ماهم یه سری بزنین

فیصل دانش سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:43 ب.ظ http://shoor-e-sharji.blogfa.com/

مست های کور ....
کور های مست .....
چه غوغایی است پشت پنجره های امید......!!!
.....
زیبا بود ..... مرسی بنیامین ارزشمند

سکوت سه‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 07:27 ب.ظ http://tak-bamdad.blogfa.com

سلام دوست من
زیبا بود و دلنشین
با افتخار منتظر نظرات شما هستم

گربه ایتالیایی جمعه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 07:38 ب.ظ

سلام بنیامین
عالی بود

فرید صلواتی یکشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:09 ق.ظ http://www.faridsalavati.pesianblog.ir

دقت کردید ما ملت به چه چیزای مهمی دقت می کنیم ؟ مثلا...[ناراحت]

پاییزی یکشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:08 ق.ظ http://faraz-mehr.blogfa.com

ممنون دوست

یاسر دوشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:06 ب.ظ http://www.yaser54.blogfa.com

[گل] دکتر علی شریعتی :


هر کسی گمشده ای دارد و خدا گمشده ای داشت

هر کسی دوتاست و خدا یکی بود و یکی چگونه می توانست باشد؟

هر کسی به اندازه ای که احساسش می کنند هست

و خدا کسی که احساسش کند نداشت

عظمت ها همواره در جستجوی چشمی است که آن را ببیند

خوبی ها همواره نگران که آن را بفهمد

و زیبایی همواره تشنه دلب است که به او عشق ورزد

و قدرت نیازمند کسی است که در برابرش رام گردد

و غرور در جستجوی غروری است که آن را بشکند

و خدا عظیم بود و خوب و زیبا و پراقتدار و مغرور

اما کسی نداشت

و خدا آفریدگار بود

و چگونه می توانست نیافریند

زمین را گسترد

و آسمان ها را بر کشید

کوهها برخواستند و رودها سرازیر شدند و دریاها آغوش گشودند و طوفان ها

برخاست و صاعقه ها در گرفت و باران ها و بارانها و بارانها

گیاهان رو ییدند و درختان سر به هم دادند و مراتع سرسبز پدیدار گشت و جنگلهای
خرم سر برداشتند، حشرات بال گشودند و پرندگان ناله برداشتند و ماهیانخرد سینه دریاها را پر کردند

و قرن ها گذشت و می گذشت و درختان گونه گون ، گل های رنگارنگ و جانوران
<< در آغاز هیچ نبود ، کلمه بود و آن کلمه خدا بود>>!

و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود

و با نبودن چگونه تونستن بود؟

و خدا بود و با او عدم بود.

و عدم گوش نداشت

حرف هایی هست برای گفتن

که اگر گوشی نبود نمی گوییم

و حرفهایی هست برای نگفتن، حرفهایی که هرگز سربه ابتذال گفتن فرود نمی آورد

حرف های خوب و بزرگ و ماورایی همین هایند

و سرمایه هر کسی به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد
حرفهای بی قرار و طاقت فرسا

که همچون زبانه های بی تاب آتشند

کلماتش هر یک انفجاری را در دل به بند کشیده اند

اینان در جستجوی مخاطب خویشند

اگر یافتند آرام می گیرند

و اگر نیافتند روح را از درون به آتش می کشند و هر لحظه حریق های دهشتناک و سوزنده ای دردرون می افروزند.

و خدا برای نگفتن حرف های بسیار داشت

درونش از آنها سرشار بود

و عدم چگونه می توانست مخاطب او باشد؟

و خدا بود و عدم

جز خدا هیچ نبود

در نبودن نتوانستن بود ، با بودن نتوان بودن

و خدا تنها بود،

هر کسی گمشده ای دارد و خدا گمشده ای داشت.....[گل]

طوبی سه‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:31 ق.ظ http://64takey.blogfa.com

عاشقانه هایم را غمگین میکنم
در سرزمینی که مرده هایش را بیشتر دوست دارم
و غم را چون فرزند میشناسد
نه
من فرزندی نداشته ام
گلی نیز نکاشته ام
خاک علیه من شهادت خواهد داد
همینطور دستهایم
دیروز
کوکب ای باغچه را
برای خاک تو چیدم
-
-
-
-
سه در چاری با خانه های حل نشده
چشم های مست،
مست های کور.
-
-
-
کار زیبایی بود
بدون کم و کاست
-
-
-





مرتضی خلیلی سه‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:20 ب.ظ http://http://morteza-khalili.blogfa.com/

هیس... هیس ... بیاین بالا ، شوهرم خونه نیست ، دخترم خوابیده


سلام به روزم با یه داستان. منتظرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد