در شرجی چشمانت
تصویر شکسته یی از من
بر سینه بلورین اشک
حدیث تکرار رنج است
و من در اندیشه خواب پلکهایت
مکافات عشق را به شکنجه می نشینم
شاید روزی باورت شد
پشت این بلوای لبخند ، یک مرد می گرید ...