چگونه ببوسمت
که با اولین سلامت بدرود بود
و با اولین نگاهت درد
تو میوه ی ممنوعه
تو نایاب ترین واژه ی اساطیری
در بطن بی رمق این شب ترانه ها
من اما قربانی آیینی مسخ
حال بگو میلاد ناباورانه !
چگونه ببوسمت
که بوسه را از یاد برده ست لبانم
بی پروا در شوره زار تنفر
به کدام امید سر بر آورده ای
ای نازکای تنت قاصد آب و روشنی !
دریغ مرا ببخش
بگذار تا در انتظار عزیمتی بهشتی
بی رمق ترین خاطره را در خیال ببوسم
با همان لبان ترک خورده
همان کودکان لرزان اضطرابهای ماندگار ...
|