« ذغال اخته »

 

سربازان،

 

اسب های اخته.

 

با بخت هایی که برگشته اند

 

و کودکانی

 

که در دهنِ خیابان، بـِرگـِر ذغالی می شوند.

 

دین مدرن، معجونی از خون اساطیر.

 

شوخی های انتحاری و

 

لبخند مردگان بر صورت خاورِ خوار،

 

جامانده از چرخش این زمین نحس.

 

هیچ چیز این بازی قشنگ نیست،

 

حتی جفت 6 .