« شک »

  

 

من در تو تمام می شوم برگردم

تازه زاییده شوم

سرخم سفیدم گریه می کنم

نافم را با دندان می بری عادت داری گوشت خواری

من دلم می سوزد چقدر دختر ! برای شکنجه نفست گرم است

اصلا بر نگردیم من حالا زنده مرده ام

شروع کن روی جسدم شکافی

کافی نیست هنوز می طپد دلم توی چاقو

ناخن هایت لاک خورده سرخ بشور نجس نشود سوئیچ بی.ام.و

بوی ادکلن مردانه دانه دانه دلم می ریزد توی کفن دامنت

به آخر رسیده نتیجه نمی گیرم

از اول شاید اشتباه خلق شدیم

اما قشنگترین اشتباه

در ثانیه هایی که خدا خسته سرش گیج رفت ...