شعرهای بنیامین جوادی

احساس می کنم هر روز می میرم و فردا کسی با توطئه ای زنده ام می کند ...

شعرهای بنیامین جوادی

احساس می کنم هر روز می میرم و فردا کسی با توطئه ای زنده ام می کند ...

« سردار - بی سر »

 

خرافه، 

 

 تاول درد، بر عریان ِمقدس ِ درخت.

 

سربازان پیر  ِسبز،

 

ایستاده می میرند. 

 

سردار جنگل بی سر،

 

تی بلا می سر 

 

گیلان

 

تی بلا می سر  

 

نظرات 18 + ارسال نظر
payar سه‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 03:14 ب.ظ http://www.everythings.orq.ir

salam webet alie be khosos in matlab(hamin ke roosh nazar gozashtam) ye kam bishtar vaght bezar alan man bazdidam khobe age mikhai bazdidet ziad she to sitam mitoni tabligh bedi hala inaro bikhial bia ye sar pish ma www.near-to-you.com

آزاد سه‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 03:21 ب.ظ http://aazaad.blogsky.com

کار زیبایی بود
سربازان پیر سبز،ایستاده می میرند!
خیلی زیبا!

گربه ایتالیایی سه‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 08:37 ب.ظ http://69i.blogsky.com/

ایول جواد
تئاتر خیابانی

آتیشپاره سه‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:21 ب.ظ http://1366-1-31.blogfa.com

تی بلا می سر شاد باش شاداماد

غم ما را غصه مرهم نیس

آتیشپاره سه‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:28 ب.ظ http://1366-1-31.blogfa.com

ضمنن بیشتر مراقب خودتون باشید
لطفن

مرضیه ترکمانی چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 04:08 ب.ظ http://http:/13thrib.blogsky.com

سلام
ممنونم که به داستانی که آقای آرمات از من خوانده گوش دادی و ممنونم که کامنت گذاشتی و بگم که یه عالمه شعر داری که یه عالمه طول می کشه تا همه ش رو بخونم و چیزی بنویسم...
از ادبیات هرمزگان خیلی دور شدم اما خوشحالم که توش هستی.
برای دوست دیگری هم کامنت گذاشتم که فعلا لینک دونی وبم اشکال داره به محض رفع اشکال حتما به لینک من اضافه می شی.
در خصوص شعری که در پست آخرت دارم می خونم چون یک شعر نمونه ی یک شاعر نیست اجازه بده فعلا چیزی نگم و واگذارش کنم به خوانش مجدد و خوانش باقی اشعار.
امیدوارم موفق باشی.
...وباقی

ر.خ.ا چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 10:44 ب.ظ http://mordaad.blogfa.com

سلامـ.
خوشحالمـ از آشنایی...ولی من همـ به روزمـ ، کاشکی در مورد کارمـ نقد می کردید.

سطر "سربازهای پیر..." رو دوست داشتمـ ،
دو سطر آخر ولی به نظرمـ می تونست قوی تر باشه...به خصوص که پایان کارمـ هست.

ماه لی لی پنج‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 10:35 ق.ظ

درود........

فریبا صا دق زاده پنج‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 06:23 ب.ظ http://http://sibe-talkh.blogfa.com/

برای بودن تا می توانی سلام کن سلام من یکی از دوستان ذهن زیبا هستم

الهه ملک محمدی جمعه 6 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:45 ق.ظ http://www.elaheh5.blogfa.com

درووووووووووووووووووووووووووووووووووووود بر شما
اگه بدونین چه قد دلم تنگ شده براش

زینب چوقادی جمعه 6 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 10:26 ق.ظ

سلام. یاد شعر اونگارتی افتادم : سربازان / ایستاده اند بر درخت ها/ چون برگها در پاییز.
موفق باشید

سپیده مختاری جمعه 6 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 05:33 ب.ظ http://www.shabihekhodam.blogfa.com

سلام

دلم برای آبادی مان تنگ شد

فاطمه اختصاری شنبه 7 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 03:33 ب.ظ http://havakesh3.persianblog.ir

سلام اقای جوادی
خوبید؟
شعرتون رو خوندم
سردار- بی سر
و حیف که گیلانی بلد نیستم
ولی حدس می زنم سطر آخر یعنی درد و بلات توی سرم
درسته؟
شعر خیلی کوتاه بود
و بیشتر از ترکیب های تشبیهی و اضافی استفاده کرده بودید
عر یان مقدس درخت
عریان مقدس
عریان درخت
در واقع من با این ترکیب موافق نیستم
زیرا
با هیچ کدام از دو ترکیب مشتق شده ی آن موافق نیستم
زیرا
عریان یک صفت است و
به نظر می رسد بهتر بود در این جایگاه از اسم یا مصدر استفاده می کردید
به هم ریختن ارکان در اینجا ترکیب زیبایی را نساخته است
از لحاظ تصویری هم
نمی توانم عریان درخت را تجسم کنم
و نمی توانم بفهمم عریان مقدس یعنی چی
واج آرایی حرف سین قابل توجه است
ترجیحا بهتر است فضای سرما را در کلمات بگنجانید
و استفاده های مختلف از کلمه ی سر هم قابل توجه است
اما با نام گذاری شعر - به همین دلیل- موافق نیستم
چیزی که ما خودمان از ششعر کشف کرده ایم را همان اول لو داده است
راستی شعرتان من را یاد صدای محمد نوری انداخت
گیلان جان گیلان...
به هر حال ممنونم دوست خوبم
امیدوارم موفق باشید
و همیشه سبز سبز


لی یکشنبه 8 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:28 ق.ظ http://www.leee.blogsky.com/

درختان ایستاده میمیرند یا چیزی تو همین مایه ها . اسم یه فیلمه ایرانیه که هنوز ندیدمش... کار قبلیت خیلی خوب شده... مخصوصا پایانش:

کاش! خدا،
نافمان را با گره ی کور می بست.

مینا ارشدی دوشنبه 9 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:59 ب.ظ http://faryadesokout.blogfa.com

سلام
تکلیف اونایی که گیلانی بلد نیستن چیه؟/
خوب بود به صورت پا نوشت میزددو سطر اولت یعنی چی؟؟/
اولا اینکه دو تا صفت پشت هم آوردن جالب نیست
عریان آنچنان لازم نبود
البته این نظرای منه
بعدش خرافه برای چی اونجا اومده
همونطوری ول شده
کارکردی ازش نگرفتی
تاول درد به چه منظوره؟؟
زخم رو دیده بودم به درخت نسبت میدن
بهش هم میخورد
اما تاول درد رو نمیدونم
یه کم تصور پیر با سبز سخته
معمولا درخت وقتی پیر میشه دیگه سبز نیست
نمیدونم شاید این تصور منه
حالا چرا پیر؟؟
اگه جوان بود چه اتفاقی می افتاد
منظورم اینه که از پیر بودن درخت چه استفاده ای کردی
سردار جنگل بهش پرداخته نشده
البته نمیدونم شاید اون جمله ی گیلانی
توجیهش کنه
به هر حال
موفق و پیروز باشید

تی بلا می سر معروف ترین و پرکاربرد ترین جمله گیلانیه
یعنی بلات به سرم
همون درد و بلات به جونم
به نظر من میشه دو صفت رو پشت سر هم آورد
مثلا صبور مهربان من
تعداد زیادی از درختان پیر گیلان رو به بهانه خرافه پرستی قطع کردند
تاول منظورم همان دخیل های نشسته بر درخته
نه درخت تا زمانی که ریشه اش جون داره تو زمین سبزه
منظورم روح سبز درخته
قرار نیست تمام المانهای شعر رو باشه
به جریانات اخیر با رهبری سیاسیون سبز و پیر اشاره داره
بی سر بودن میرزای جنگل با قطع درختان همخوانی داره


ممنون از نظرتون

بی تا علی پور دوشنبه 9 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:28 ب.ظ http://bitaartimis.persianblog.ir

سلام آقای جوادی
خوبید
کارتون رو خوندم و خیلی لذت بردم
شاید به خاطر اینکه این وسط دست روی حس خاک دوستیم گذاشتید
از
(سربازان پیر ِسبز،

ایستاده می میرند.

سردار جنگل بی سر،)
خیلی خوشم اومد.
(چقد جنگل خوسی،ملت وسی ،خسته نبوسی
می جان جانان،تر گومو میرزا کوچیک خان)
ولی از
(تاول درد، بر عریان ِمقدس ِ درخت.)
چیزی نفهمیدم.چه رابطه ای می خواستید بین (عریان )و (مقدس) و (درخت) ایجاد کنید.بازم (مقدس درخت ) رو می تونم بفهمم ولی عریان چه چیزی رو می خواستید بگید و نشون بدید.(تن مقدس درخت )
راستی با اسم شعر هم موافق نیستم . شما با این اسم با اینکه کار کوتاهی هست همون اول گفتید چی دارید می خونید و به من نوعی خط میدید . نمی گذارید من نوعی شعرتون رو پیدا کنم
باز هم ممنون از کار زیباتون.
راستی کارهای قبلتون رو هم تمامش رو خوندم و از تمامش لذت بردم
موفق و شاد باشید
خوشحال می شم به من هم سر بزنید و نظرتون رو بگید

سلام
من مشکل نامگذاری دارم
کاش نام تمام شعر ها ... بود

دخیل ها یی که همچون تاولی
همچون جامه ریایی بر تن درخت نشسته اند
و عریانی روح و ذات درخت مد نظر است

اکرم امینی سه‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 08:48 ق.ظ http://eiroozhayekhoob.blogfa.com

سلام
شعر کوتاه شما رو خوندم
لذت بردم
همه اش دارم فکر می کنم
درختان ایستاده می میرند
رو کجا شنیده یا خونده بودم؟ آخه این شعر منو یاد اون انداخت...
بگذریم
با توجه به کلیت شعر و زبان اون
ترکیب عریان مقدس رو نپسندیدم
به نظرم می شد از یه ترکیب راحت تر استفاده کرد
مخصوصا که یه دفه می رسیم به زبان محلی
و به نظر من بهتره کل شعر روان تر از اینی که هست باشه
.
گیلانی نیستم
اما دیده ام که معمولا تی بلا می سر را برای قربون صدقه رفتن
در موقع خوشی می گن نه در مویه های داغدارانه یا از سر دلتنگی و هر چیزی که به فضای شعر شما می خوره!
.
نه تنها دلیل این تی بلا می سر را نمی فهمم (و لابد مثه همیشه بی سوادم که نمی فهمم!)
بلکه گیلان هم آوردنش دلیلی نداشت
در واقع این سه بند آخر که دو تاش هم تکرار هم هستن به هم مربوطن اما حذف اون ها
-البته به نظر من-
از کلیت شعر چیزی کم نمی کنه...
با رنگی نوشتن شعر هم کاری ندارم که کاملا سلیقه ای و ابتکاریه، البته منظور پنهان در اون رو گرفتم...
.
به هر حال باز هم ممنون به خاطر فضای کلی کار
لطفا اگر به حرفهام نقدی دارید حتما تذکر بدین...

الهام میزبان چهارشنبه 11 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 09:50 ق.ظ http://www.elm1362.persianblog.ir

سلام
خوبید؟
خوندمتون
کار خیلی کوتاه بود
من کار سپید رو اینقدر کوتاه دوست ندارم
چون خیلی نمی تونیم با هاش ارتباط برقرار کنم.مخصوصا با تصاویری از این دست که توصیفی اند و هر کدام در بستر خودشون شکل می گیرند و تموم می شند
مثلا اون سردار بی سر که فقط در سطر خودش حضور داره
یا اون درخت های مقدس عریان
هیچ کدوم پرداخت بیشتری ندارند که بتونن عمق پیدا کنن
شاید اگر کار کمی طولانی تر بود بیشتر به شعر نزدیک می شد
انجوری بیشتر شبیه یک طرحه
امیدوارم روش کار کنین و بعدا خبرمون کنین بیایم کار بلندتری بخونیم
موفق باشین

سلام
دوست عزیز ممنون که سر زدین
سعی می کنم روش کار کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد