شعرهای بنیامین جوادی

احساس می کنم هر روز می میرم و فردا کسی با توطئه ای زنده ام می کند ...

شعرهای بنیامین جوادی

احساس می کنم هر روز می میرم و فردا کسی با توطئه ای زنده ام می کند ...

« اولین جرعه »

 

 

هر شب،    

بر ماه گرفتگی ِراستم، چنگ می زند.  

چشمانش، زنبورهای بی تابند   

و 6 ضلع آغوشم، عطرعسل می گیرد.  

بر سینه ی خواب های من،    

دو غاز وحشی ِسپید، جامانده از بهشت،  

سرود جفت گیری حوا را    

به دستان لالم می آموزند.   

در بستر من، جزیره ی گمشده ایست، 

که خدا،  

پس از نوشیدن ِاولین جرعه ی شراب، خلق کرد.  

 

 

نظرات 18 + ارسال نظر
گن جیش کک یکشنبه 10 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:41 ب.ظ

نگاه در نزدیک شدن است
نزدیک تر شدن
مسه حس کردن بوی عرق در تن
بوی عرق باید توی شعر پخش شود وحس شود
وتصویر گر هایت خوب است وتخیل خوبی هم داری
امافضا بیشتر برای شعر شدن پیش می رود
تا شعر بودن
باید دور نزدیک کنی وبگذاری اتفاق خودش در فضا بیفت
مطمن باش که می افتد برای هیچ چیز عجله نکن.
دهرحال خوب باشی ونویسا

ماه لی لی یکشنبه 10 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 06:22 ب.ظ

میدان شش ضلع تو بر هر آغوشی باز است..گنجشکک را هم دریاب که نویسا است و خوب فضا را در می یابد.و خوشحالم از اتفاق شعر تو ونویسه زیبای گن جیش کک پر توان.

سپیده مختاری یکشنبه 10 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:24 ب.ظ


در بستر من جزیره گمشده ایست

که خدا

پس از نوشیدن اولین جرعه ی شراب خلق کرد

پایان بندی اش زیبا و تامل برانگیز بود

آفرین

لی دوشنبه 11 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:52 ق.ظ http://leee.blogsky.com/

همیشه در کارهای شما لحظه های خوبی هست..
پایان خیلی خوبی داشت

امامدادی سه‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:14 ب.ظ http://www.rahbaremamdadi.blogsky.com

سلام
کارهای جالبی ارایه میدید سالم باشید

[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 04:09 ب.ظ http://lodirya.blogsky.com

سلام

تصویر سازی دل انگیزی در شعرهایتان موج میزند همواره ... درود بر شما

[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 04:37 ب.ظ http://ccu-cinema.blogsky.com/

http://ccu-cinema.blogsky.com/
چهره های ماه

بانوی خلیج سه‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:46 ب.ظ http://www.dkh.blogsky.com

آفرین ...
من از پست قبلی شما تا به امروز درگیر یه شعر قدیمی هستم که دلم میخواد براتون عنوان کنمش ... اما به ذهنم نمی رسد !

مصرع دوم بیت اول : و این نشست عم انگیزیست در ساحل هرمزگان !
اگه پیداش کردم حتما برات می نویسمش بنیامین جان ... اگه به دانشگاه آزاد و سپیدار زیاد آمده باشین حتما کاریکاتورهای منو میدید !

سپیده مختاری سه‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:11 ب.ظ

سلام

بروزم

نلسون چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 01:48 ق.ظ

۶ ضلع آغوش
گرم
صمیمی
موفق باشی داداشی

پروانه چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:15 ق.ظ

کلا هماهنگه
ترکیباتش خوبه

اما یه کم با شعر شدن یا به سمت شعر شدن رفتن
نمیدونم
یه کم بهش فکر کنید.

به نظر من در شما اون عنصر درونی که باعث نوشتن می شه هست
فقط باید به ترکیبات هماهنگ خودتون برسید
همین
دیگه اینکه نظرتون درباره شعر قبلی منو راضی نکرد. میشه کمی دنبال عناصری گشت که با حفظ ترکیب هماهنگ تر باشن.

به هرحال نظر من اینه
و هرکی نظر خودشو داره
راستی اصلا اسم من پروانه نیست
فقط خوشم اومد تو این وبلاگ اسمم این باشه همین

PaRisA چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 01:28 ب.ظ http://www.aydinshirinasal.blogfa.com

به پیش روی من تاچشم یاری میکند،دریاست.
چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست.
دراین ساحل که من افتاده ام خاموش
غمم دریا،دلم تنهاست،
وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق هاست!
خروش موج بامن میکند نجوا:
که هرکس دل به دریا زد رهایی یافت،
که هرکس دل به دریا زد رهایی یافت ...
مرا آن دل که بر دریا زنم نیست
ز پا این بند خونین برکنم نیست
امید آنکه جان خسته ام را
به آن نادیده ساحل افکنم نیست

فریدون مشیری



مرسی از حضورتون.
موفق باشین.

من چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 01:37 ب.ظ

ابراز وجود

زودیاک چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 06:23 ب.ظ http://zodiac1989.blogfa.com

آن گاه که مزرعه سبز آغوشت پدیدار گشت، از سایه ی درختان طلائی اش مشتی گل نرگس برای مزرعه دار چیدم، چقدر ساده بودم!

فریبا مرتضایی پنج‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:48 ب.ظ http://fariba_mortezaeeblogfa.com

سلام آقای بنیامین شعر بسیار لطیف و زیبای شما را خواندم و لذت بردم تشبیهی که در شعرتان به کار برده اید فوق العاده است. (چشمانش زنبورهای بی تابند و ۶ ظلع آغوشم عطر عسل میگیرد ) باز هم برای ما بنویسید که زیبا مینویسید .موفق باشید.

یک عدد محسن پنج‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:05 ب.ظ http://karenjak.com

سلام..
زیبا مینویسی..

خاله زنک یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:17 ق.ظ http://www.khalehzanak.blogfa.com

اینودوست داشتم مخصوصآابیات پایانی


راستی منم داستان تازه ای نوشتم...منتظرم بیاین

آتیشپاره سه‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:41 ق.ظ http://1366-1-31.blogfa.com

کاش اینجا امکان درج آیکون بود تا با ی شاخه گل از ناتوانی کلمات فرار میکردم

تشکر...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد