شعرهای بنیامین جوادی

احساس می کنم هر روز می میرم و فردا کسی با توطئه ای زنده ام می کند ...

شعرهای بنیامین جوادی

احساس می کنم هر روز می میرم و فردا کسی با توطئه ای زنده ام می کند ...

« شک »

  

 

من در تو تمام می شوم برگردم

تازه زاییده شوم

سرخم سفیدم گریه می کنم

نافم را با دندان می بری عادت داری گوشت خواری

من دلم می سوزد چقدر دختر ! برای شکنجه نفست گرم است

اصلا بر نگردیم من حالا زنده مرده ام

شروع کن روی جسدم شکافی

کافی نیست هنوز می طپد دلم توی چاقو

ناخن هایت لاک خورده سرخ بشور نجس نشود سوئیچ بی.ام.و

بوی ادکلن مردانه دانه دانه دلم می ریزد توی کفن دامنت

به آخر رسیده نتیجه نمی گیرم

از اول شاید اشتباه خلق شدیم

اما قشنگترین اشتباه

در ثانیه هایی که خدا خسته سرش گیج رفت ...

 

 

نظرات 11 + ارسال نظر
نیلوفر مردابی یکشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 01:58 ب.ظ http://www.mordab57.blogfa.com



سلام دوست عزیز

به آخر رسیده نتیجه نمی گیرم ... .

واقعا هم نمیشه نتیجه گیری کرد ................

شاد باشید و سلامت

لی یکشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 09:05 ب.ظ http://www.leee.blogsky.com/

به به . پایان خوبی داشت... ممنون.

رامی یکشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:13 ب.ظ http://www.dehtal-city.blogsky.com

سلام بنیامین
نماز و روزه ات قبول حق انشاالله
شرمنده وقت نشد زودتر سر بزنم
رمضونه دیگه...
این شعرت حس جالبی داشت. انگار تجربش کرده باشم...
سربلند باشی.

فریبا یکشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:18 ب.ظ http://mehr-faraz.blogfa.com

مثل خودش سنگین بود
مثل بختک

نقابدار دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 04:03 ق.ظ http://masking.blogsky.com

http://masking.blogsky.com/
بروز رسانی شد

[ بدون نام ] دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:45 ق.ظ http://lodirya.blogsky.com

آخرشو خیلی زیبا تموم کردین

فاطمه قاسم پور دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:26 ب.ظ http://www.keymiresadbaran.blogfa.com

به من هم سر بزنید. خوشحال میشم. موفق موفق باشید.

امیر حسین فتوحی دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 04:57 ب.ظ http://blood-heart-freedom.mihanblog.com

بیدار شوید از این خواب نا بهنگام

22 خرداد ننگ دیگری بود بر جان رو به موت این دولت بی مانند در دروغ و جنایت .
بر همه ماست که نه به تنهایی بل با گشودن دستان همدیگر و گرفتن پنجه های خسته ی مردم فقیر و دردمند این استان پرنعمت بر خوان پر غنائم دزدان نهیب ازادی سر دهیم که دیگر دوره خموشی ما و بیکرانگی ظلم انها سر امده و افتاب روشنی در راه است .
افتابی که خوشبختی دختران بندری و گریز انها از فرامین بی نهایت تبعیض امیز این حکومت لایعقل را نوید میدهد. افتابی که بر پایان یافتن این تبعض کار و پول و ثروت و امنیت به نفع اقلیتی یقه بسته و از خدا و بنده اش بی خبر را نوید میدهد. افتابی که عاقبت بر جان مردم ما هم تابید : افتاب
ازادی بخشی نه ازادی خواهی تنها .
بدانید و اگاه باشید که این مردم حالا اگاه تر از دیروز به ضلم ظالمان در این عرصه ی حضور نه تنها پشت هم میهنانشان را خالی نمیکنند بلکه با باز گشایی مدارس و دانشگاه های این استان خواب خرگوشی مسئولان اشفته خواهد شد همانند خواب مشرکان پس از طوفان نوح .
ما همه با همیم
و ظالمان تنها
مرگ بر انها
مرگ بر انها.

sampadak15 دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 07:38 ب.ظ http://www.sampadak15.blogfa.com

bebakhshid mishe daghighan begi kojash ghashange???eshtebaho migam

اوایل ویترینی نبود محبوب من ...

امامدادی سه‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:13 ق.ظ http://www.rahbaremamdadi.blogsky.com

سلام
دوست گرامی فقط میتونم لذت ببرم.ازنوشته های زیبایی تون.نظر کارشناسی درموردشعر بلد نیستم.. کربونت عزیز..

جهان و آزیتا پنج‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:47 ب.ظ

اینکه نوشتیییییییی یعنی چههههه؟ یه خورده شعرتون ترسناک بود آخرش تعبیر زیبایی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد