شعر بنیامین جوادی تقدیم
به خواهر شهیدم ندا آقا سلطان
و تمام شهدای راه آزادی :
« درد »
سهم ما از زندگی داغ دل مادر نبود
گریه ی بابا دلیلش ، گاز اشک آور نبود
بر سر آزادگی یک مشت خاکستر نشست
رد یک باتوم تشنه ، بر لب خواهر نشست
از دل سبز زمین مردانگی فواره زد
غیرت از بی غیرتیها بر رگش قداره زد
دشنه ی نیرنگتان با نام دین سر می برد
آسمان از جورتان پیراهن از تن می درد
سینه هامان آشنا با حرف ساطور و تفنگ
حرمت آیینه ها مان خسته از کابوس سنگ
طرح خون بر بالش خواب کبوترهای ناز
لاله ها با یادشان اِستاده در حال نماز
نیست با آهوی چشمی وحشت از دندان گرگ
ضجه های مردمم را قصه کن مادر بزرگ !
ظلم ضحاکان به ما حس شهادت می دهد
کوچه را با جوی خون مردم عادت می دهد
در دلم خورشید و دردستم قلم، مسلخ کجاست ؟
غسل تعمیدم دهید این شور من بی انتهاست
قبل مردن با خلیج فارس پیوندم دهید
جرعه ای از آتش قلب دماوندم دهید
گرچه جسم مردمم افتاده نا حق بر زمین
روحشان آزاده ی آزاده شد زیر پوتین ...
گذاشتم تو بلاگم
قالب بلاگم بهم ریخت!
الان دوباره میذارم
لینک این مطلب در بالاترین
https://balatarin.com/permlink/2009/6/21/1628381
زیبا بود
من هم به روزم
دوست داشتید سر بزنید
....
http://mahdisma.blogsky.com/1388/04/01/post-323/
dorood bar azad andishane vatan
شما هم لینک کن.مرسی
سلام.
آفرین به طبعی اینچنین و کلامی دلنشین که اگر گوش جان داشته باشی می توانی هزار حرف نگفته در تک تک حروف آن بخوانی و ببینی....
خدا توفیق خدمت به شما عطا بفرماید.
رسالت اهل قلم کمتر از مجاهدان در راه خدا نیست....
آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند
حرف دل همه ی ما رو میزنین
موفق باشین
عاشقتم بنی.
مرگ بر دیکتاتور
شادی روان ومانایی به همه دورانها
کنار یکدیگر ایستاده ایم و و .....
بی خجالت درد را گریه می کنیم با صدای بلند
دردی که هنوز.... هنوز....هنوز...می سوزاندمان
امید تسکینی ؟.... کی ؟...!!!!!!!
بسیاز زیبا بود بنیامین جان
و صد البته تاثیر گذار
سلام.
خیلی زیبا بود.
ممنون از قلم خیلی قدرتمندتون که در راه آزادی و آزادگی داره حرکت میکنه. با اجازه من لینکتون میکنم.
مثل همیشه زیبا و پرمحتوا
بسیار دلنشین
دردمارانیست درمان الغیاث......
سلام...خیلی تاثیر گذار بود . دلنشین
ممنون اقای جوادی ......
سلام
سلام دوست عزیز
ممنونم از ابراز لطف شما
افتخار میکنم که دوست شما باشم
شعرتان خیلی قشنگه و با معنی
با ابراز ارادت دکتر حیدری
با دردو
خونهای ریخته بر زمین نخواهند ماند شقاق می شوند لاله می شوند فریاد می شنود ندا می شوند مشت گره کرده طوفان و سیل خروشان می شوند تا برکنند ریشه این دردها .
موفق بشی
بنی سلام بسیارعالی بود
مثل شعرپدروشعرعیدت
موفق باشی
لطیف و با احساس
سلام و سپاس...
شعر جانداری بود. به ویژه بیتهای ۷ و ۹ که محکمتر از مشتهای ... !
پایدار باشی!
بنیامین میدونی که من زیاد شعر دوست ندارم ولی این شعرت واقعا قشنگ بود.
و این درد مشترک...