چگونه ببوسمت
که با اولین سلامت بدرود بود
و با اولین نگاهت درد
تو میوه ی ممنوعه
تو نایاب ترین واژه ی اساطیری
در بطن بی رمق این شب ترانه ها
من اما قربانی آیینی مسخ
حال بگو میلاد ناباورانه !
چگونه ببوسمت
که بوسه را از یاد برده ست لبانم
بی پروا در شوره زار تنفر
به کدام امید سر بر آورده ای
ای نازکای تنت قاصد آب و روشنی !
دریغ مرا ببخش
بگذار تا در انتظار عزیمتی بهشتی
بی رمق ترین خاطره را در خیال ببوسم
با همان لبان ترک خورده
همان کودکان لرزان اضطرابهای ماندگار ...
سلام دوست عزیز
وبلاگت خیلی جالبه به خونه ی دل ما هم سربزن خوشحال می شیم
مثل همیشه جذاب...زیبا..روان........
سلام رفیق
خوبی
چه خبر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
--------------------------------
دستام میلرزن
دستامو بگیر
بذار گرمای وجودت قلبمو بلرزونه.......
گناه یعنی آغاز عشق
ممهم نیست پنجره همسایه
لبهاتو از من دریغ نکن...................
----------------------------------
موفق باشید و موئد
اینم قشنگه یه کم قشنگتر از خوشباوری.ولی یه انتقاد کوچولو.یه کم سخته درک شعرات کلمه هات سختن نمی دونم می فهمی چیه منظورم یا نه