شعرهای بنیامین جوادی

احساس می کنم هر روز می میرم و فردا کسی با توطئه ای زنده ام می کند ...

شعرهای بنیامین جوادی

احساس می کنم هر روز می میرم و فردا کسی با توطئه ای زنده ام می کند ...

« دخیل »

 

تا عریانی روحت را به نظاره بنشینم

 

از حجاب هزار دخیل بگذرم

 

میعاد ما بهشت

 

حوالی همان بوسه های گُر گرفته ی همیشه

 

تا تنت جاده مه آلود بود و پای آبله ...

 

نظرات 6 + ارسال نظر
سارا خانم پنج‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:19 ق.ظ http://biriaaa.blogsky.com/

سلام..........
---------------------------
بیحال تو تخت خیالاتم شیرجه میزنم
خیلی داغم
شاید هوا گرمه
نه بهمن ماه
اینهمه برف
پس من تب دارم
تو نیستی
دستام
میرن بین پاهام
به یاد تو ............
وای
بیا
بذار لبهام شهوت رو حس کنن
من خود گناهم
از گناه نگو
من خود شیطانم
دستام میرن بین پاهام
..................... بخشی از داستان خیالهای کثیف
از خودم

یه حرف تازه یی بزن بد نبود قلمت در پناه حق باشی شیطان عزیز ...

مرگ رنگ پنج‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:25 ق.ظ http://www.a17.blogsky.com

دولت هایی از میان رفتند
اما دیدگان من هنوز
به صحرا وستارگان دور دور چشم دوخته اند

سلام.....
با اجازه من لینکتو گذاشتم تو وبلاگم تو هم اگه دوست داشتی بذار

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:49 ق.ظ

نجوایی از سوی تونگاهی کوتاه از تولبخندی بر لبان زیبایت
و من خود را غرق در عشق

نل شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:59 ق.ظ

و من به حرمت نگاه تو /سکوت می کنم/و در سکوت لحظه های خود زنده می شویم/به یاد نور و عشق و زندگی/سجده می کنم به پیشگاه حرفهای تو/و تو/سکوت می کنی/و من/به حرمت سکوت تو حرف می زنم

نل دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:23 ق.ظ

دوم
باید روزی رو معلوم کنیم برای تعیین اینکه، توی دنیای خاکی کارنامه ما خوب شده یا بد.
ما برای خودمون هم باید یه پایان داشته باشیم مثل روزهای هفته که جمعه پایانش.
روزی با صبح آرام ولی بعد از ظهری دلتنگ و خفه.
بشینیم ، تموم کنیم ، فکر کنیم ، تجسم کنیم ، کجا
گوشه تاریک از دل کوچیکمون اونجا که همیشه ساکت میشینیمو شاید با خفگی گریه میکنیم. داد میزنیم . با مشت میکوبیم به دیوار دل سنگمون . آره همونجا
تموم کنیم که آخر، امروز پایانه ما چی شد.
فکر کنیم که با خودمون هم رو راست بودیم . به خودمون دروغ گفتیم. خودمونو خر کردیم.
تجسم کنیم که همه چه جوری ما رو میبینن. فرشته ایم ، حیوونیم ، سنگیم ،
واسه خودمون همیشه یه پایان با قیامت داشته باشیم.
قیامت به رنگ مشکی مایل به فرمز از آتش.

غزال۱۳ جمعه 4 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:44 ب.ظ http://www.ghnf.blogsky.com

چه قدر بوسه دوست داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ گذشته از شوخی اینم نصف شو فهمیدم.نگی خنگم ها شاید بچه ام.چند سالته؟ من ۱۹ سالمه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد